استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی نیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله اى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.
به خلاقیت خود حساس باشید
خلاقیت یعنی قوه آفرینش؛ یعنی این که شما بتوانید چیزی را بیافرینید. آن چه می آفرینید ممکن است یک ایده باشد. ممکن است به نظرتان برسد که می توانید یک تغییر زیبا در دکوراسیون خانه خود برای یک نشریه بنویسید. بنابراین به نیروی خلاقیت خود حساس باشید؛ و هوای ایده های نو را داشته باشید.
می توانید خلاقیت خود را پرورش دهید
همه افراد از قوه خلاقیت برخوردارند؛ اما زمینه های خلاقیت آنها متفاوت است. مثلا یکی ممکن است خلاقیت هنری داشته باشد و فرد دیگری خلاقیت علمی؛ یکی ممکن است در زمینه مدیریت خلاق باشد و دیگری در زمینه خانه داری. مهم این است که شما تشخیص دهید که در چه زمینه ای خلاقیت دارید، وقتی این زمینه را تشخیص دادید باید با استفاده از تکنیک های خوب، خلاقیت خود را پرورش دهید .
● ویژگی های افراد خلاق را بشناسید
روان شناسان ویژگی های افراد خلاق را مطالعه کرده اند. ویژگی های مشترک همه افراد خلاق از این قرار است:
گنجایش ذهنی و فکری زیادی دارند (تیزهوش تر از دیگرانند)، ذهنشان باز و وسیع است .علائق متنوعی دارند و از اطلاعات عمومی گسترده ای برخوردارند. کسی که هم به ورزش علاقه مند است، هم ادبیات را دوست دارد و مطالعه می کند، و هم به کتاب آرایی یا نگارش مقالات علمی مشتاق است، خلاق تر از کسی است که فقط به یک زمینه خاص علاقه نشان می دهد.
در بحث های مشترک، عقاید خود را با شجاعت و صراحت بیان می کنند.
سوال های زیادی دارند، و این سوال ها را از دیگران می پرسند. خلاق ها کنجکاو هستند و از کنار هیچ موضوعی با بی تفاوتی نمی گذرند.
ترسو و محافظه کار نیستند؛ از کارهای جدیدی که به آنها واگذار می شود استقبال می کنند. کارهای پرچالش را (و نه کارهای ساده و روتین) را دوست دارند.
هرچند می توانند تقلیدگران خوبی باشند؛ اما خودشان هم فکر می کنند و ایده های زیادی را می آفرینند.
اهل خیال پردازی هستند. قوه تخیل آنها بسیار قوی است؛ و می توانند افکار و آرزوهای بزرگ خود را در عالم خیال به تصویر بکشند. اما در عین حال افراد واقع بینی هستند.
استقلال طلب هستند؛ دوست دارند ایده ها و روش های نو را بدون تکیه زیاد بر دیگران به پیش ببرند (می خواهند روی پای خودشان بایستند.)
اعتمادبه نفس خوبی دارند (اما به خود مغرور نیستند)؛ در مقابل ناکامی ها، شکست ها و مشکلات کار و زندگی دل سرد نمی شوند. هر بار که شکست بخورند می توانند از نو شروع کنند.
در رابطه با دیگران رُک و صریح هستند؛ اهل تملق و چاپ لوسی نیستند؛ بسیار درست کارند.
به مسائل فلسفی و اعتقادی، مثل دین، ارزش ها، معنی و مفهوم زندگی و مرگ، و از این قبیل بسیار توجه می کنند.
بر غرائز و هواهای نفسانی خود تسلط بیشتری دارند؛ شخصیت رشدیافته ای را نشان می دهند؛ و بنابراین به رشد و پیشرفت ذهنی و عقلی خود بسیار حساس هستند.
● حافظه ای قوی دارند و آن را همواره پرورش می دهند.
در جزئیات کارها دقیق می شوند؛ و هیچ چیز را سرسری نمی گیرند.
به کارهای پیچیده علاقه نشان می دهند؛ و می توانند این گونه کارها را انجام دهند.
خلاق ها می توانند حال و هوای محیط کار، کلاس درس، و خانواده خود را تغییر دهند؛ آنها از رکود و ایستایی نفرت دارند و تشنه پیشرفت خود و دیگران هستند .
● خودتان را بسنجید
حالا می توانید ویژگی های شخصیتی خود را با ویژگی های افراد خلاق مقایسه کنید و ببینید که چقدر خلاق هستید. راستی شما چقدر خلاق هستید؟!
منبع آفتاب
اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روشهای رسیدن به آرامش خاطر رسیده اید، آنگاه می توانید بگویید، الا بذکر الله تطمئن القلوب . اگر از خدا دور افتادهاید، اکنون زمان آشتی است. داشتن یک تکیه گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می شود.
راهکارهایی برای شروع تغذیه صحیح:
کسب آموزش لازم و مشاوره با متخصص تغذیه و شناخت گروههای غذایی:
در واقع با یک مشاوره صحیح، فرد شناخت خوب و درستی نسبت به گروههای غذایی پیدا میکند و این امر باعث می شود جلوی بسیاری از اشتباهات غذایی گرفته شود. شخص میآموزد که مثلاً وقتی پنیر میخورد گروه گوشت را مصرف کرده، یا وقتی گردو میخورد سهم چربی را استفاده کرده است. تنها با کسب آموزش و مشاوره صحیح میتوان به این اطلاعات دست یافت.
تفکر درباره تغییرات کاربردی مثبت:
وقتی شناخت گروههای غذایی پیش میآید فرد یاد میگیرد چه گروههایی باعث چاقی و اضافه وزن میشوند؛ مثل چربیها و قندها. پس با شناخت خوب و کافی میتواند درست تصمیم گیری کند و آگاهانه تغییرات لازم را انجام دهد.
آغاز تدریجی:
انجام تغییرات باید آهسته و تدریجی باشد، نباید منتظر یک اتفاق غیر منتظره در برنامه غذایی باشیم. یک باره تغییر دادن عادتها مشکل است. ولی اگر این تغییرات به آهستگی و به تدریج باشد امکان پذیر میشود، مثلاً تصمیم بگیریم ابتدا با تصحیح وعدههای صبحانه شروع کنیم یا تصمیم بگیریم ابتدا هفتهای نیم کیلو وزنمان را کم کنیم و انتظار هفتهای 10 کیلو کاهش وزن نداشته باشیم.
آگاهی از گزینههای مطلوب ترکیبات غذایی:
با شناخت کافی که به کمک شرکت در دورههای آموزشی و یا یک مشاوره کسب میشود، شخص گزینههای بهتر و مطلوبتر را به راحتی بر میگزیند، مثلاً از بین کربوهیدراتها، کربوهیدارتهای دیر جذب را انتخاب کند و از بین چربیها، روغن های مایع و غیر اشباع را انتخاب کند.
تقویت انگیزه:
• عدم استفاده از برنامه غذایی پیچیده:
بعضی از افرادی که آگاهی خوب غذایی ندارند، مدام منتظر یک برنامه غذایی پیچیده و خاص هستند، در صورتی که با توجه به توضیحات داده شده شخص مطلع به راحتی سهم خود را از گروههای غذایی یاد میگیرد و به این ترتیب به راحتی میتواند نسبت به تنظیم برنامه غذایی خود درست تصمیمگیری کند.
• در نظر گرفتن اهداف کوتاه مدت:
پس از کاهش تدریجی وزن، در نظر گرفتن اهداف کوتاه مدت میتواند برای تغذیه صحیح شروعی تدریجی باشد مثل، کاهش وزن تدریجی یا انجام تغییرات کوچک در وعدههای روزانه.
• یادداشت کردن تغییرات:
این کار را برای افرادی که میخواهند قند خونشان را هم کنترل کنند، توصیه میکنیم. چرا که یادداشت کردن تغییرات مثبت و مرور آنها به شخص انرژی مجدد میدهد و باعث تشویق او به ادامه راه میشود. این مسئله برای افرادی که قصد کاهش وزن دارند نیز کمک خوبی است.
• تشویق کردن خود:
با مرور یادداشتها، تشویق هم نیاز است. البته به شرطی که این تشویق روی آوردن مجدد به خوراکیهای نباشد!
• پیدا کردن رقیب و یا الگوی مقایسه در این راه:
این مسئله در ایجاد انگیزه برای شخص بسیار نتیجه بخش است.
بنابراین با توجه به مطالب گفته شده امید است انگیزههای کوچکی برای افراد ایجاد شده باشد.