۷ توصیه به زنان شاغل

                                      

 

توانایی هماهنگ‌کردن زندگی حرفه‌ای خسته‌کننده با زندگی خانوادگی کاملا منظم یک شاهکار است؛ مخصوصا اگر خانم خانه، مادر هم باشد. امروز در اکثر کشورهای پیشرفته ۸۵ درصد زنان ۲۵ تا ۴۹ سال درکنار زندگی خانوادگی خود، زندگی حرفه‌ای‌شان را نیز دنبال می‌کنند. مادران شاغل عموما تلاش می‌کنند از پرستار بچه یا مهدها یا اطرافیان برای هماهنگ‌کردن کار و کودکشان، کمک بگیرند ولی با این حال برخی زنان بهتر از دیگران قادر به برنامه‌ریزی کردن برای زندگی خود هستند.
کارشناسان برای شما پیشنهاداتی در این زمینه دارند:


۱) برنامه‌ریزی داشته باشید
زمان می‌تواند بهترین دوست و بهترین دشمن شما باشد. در صورتی که شما هم مادر هستید هم یک زن شاغل بهتر است از زمان بهترین بهره را ببرید. بسیاری از زنان شاغل در روز جمعه برای تمامی هفته غذا می‌پزند و آنها را در فریزر آماده نگاه می‌دارند تا هر روز مجبور نباشند ساعاتی را به پخت غذا اختصاص دهند و شب که باز می‌گردند به جای آنکه غذا درست کنند می‌توانند تنها غذا را گرم کرده و ساعات باقی مانده خود را به آماده‌کردن لباس‌ها و برنامه‌های درسی فرزندشان اختصاص دهند. از سوی دیگر سعی می‌کنند صبح‌ها زودتر از خواب بیدار شوند و برخی از کارهای ضروری مثل امور بانکی و... را در اول وقت اداری انجام دهند.


۲) از کارتان ندزدید
مادربودن به این معنی نیست که شما کمتر از یک حقوق‌‌بگیر بدون فرزند کار کنید. جالب است بدانید مادران شاغل بیش از زنان شاغل می‌توانند تمرکز و تحرک داشته باشند. برای آنکه رییس خود را همیشه راضی نگاه دارید و به او اثبات کنید که بسیار موثر هستید روزهایی که وقت بیشتری دارید زودتر به محل کار بیایید و دیرتر آن را ترک کنید تا اگر روزی مجبورید کمی دیرتر بیایید و زودتر به خانه بازگردید، کسی شما را سرزنش نکند. البته همیشه این موضوع را درنظر بگیرید که شما یک زندگی خانوادگی هم دارید و نباید در صورت اصرار همکاران، ساعات متعلق به اعضای خانواده را به کارتان ببخشید.


۳) وقت شناس باشید
برای آنکه هم خانواده و هم رییس خود را راضی نگه دارید بهترین راه حل آن است که هر کاری را در زمان خودش انجام دهید. در خانه کارهای اداری را فراموش کنید و در اداره مرتبا به خانه زنگ نزنید. بدین ترتیب شما می‌توانید بیشترین استفاده را از ساعات خود ببرید و موثر باشید در صورتی که شما روزی مجبور بودید کارهای اداره‌تان را به منزل ببرید بهتر است صبح این موضوع را با اعضای خانواده در میان بگذارید و نظر آنها را جلب کنید. از سوی دیگر اگر کودکان شما عادت دارند بدون هیچ دلیلی بعدازظهرها به محل کار شما بیایند، بهتر است این عادت را متوقف کنید. تنها در صورتی که کار ضروری پیش آمد، اعضای خانود‌ه‌تان می‌توانند به محل کارتان مراجعه کنند یا با شما تماس بگیرند. برعکس در صورتی که رییس و همکارانتان عادت دارند، خارج از وقت اداری با شما تماس بگیرند بهترین کار این است که وقتی در خانه هستید تلفن همراهتان را خاموش کنید یا تنها به sms جواب دهید.


۴) استراحت کنید
نباید تمامی انرژی خود را صرف زندگی خانوادگی و کاری‌تان کنید. گرچه هر دوی آنها به شما نیاز مبرم دارند اما فراموش نکنید که شما هم باید برای خودتان وقتی قایل شوید. به عنوان مثال فعالیت بدنی مورد علاقه‌تان را انتخاب کنید و ساعاتی از روز را به آن اختصاص دهید. پیاده‌روی، ژیمناستیک، یوگا یا حتی به خرید رفتن با دوستان می‌تواند به شما کمک کند احساس خستگی را از خود دور کنید. کمی با خود خلوت کنید تا بتوانید همیشه به اندازه کافی انرژی داشته باشید.


۵) کمک بگیرید  

کارکردن تصمیمی است که شما به همراه همسرتان آن را گرفته‌اید. پس از او در کارهای خانه و رسیدگی به امور فرزندان نیز کمک بگیرید. شستن ظروف، آماد‌ه‌کردن غذا، جاروکردن، بردن و آوردن کودکان به مدرسه و حمام‌کردن کوچولوها وظایفی هستند که بهتر است آنها را با همسرتان تقسیم کنید تا موفق باشید. در صورتی که شما کمبود مالی ندارید می‌توانید از پرستار بچه یا خدمتکار برای رسیدگی به امور منزل نیز کمک بگیرید. بدین ترتیب شما وقت آزاد بیشتری خواهید داشت.


۶) خودتان را مقصر ندانید  

هیچ زنی قادر نیست هم کارهای منزل و هم کارهای اداری خود را بدون هیچ کم و کاستی با هم هماهنگ کند. خود را مقصر ندانید. اگر امروز خسته‌اید و قادر نیستید آشپزی کنید، اشکالی ندارد اگر هرچند وقت یک بار پیتزا سفارش دهید یا غذای حاضری بخورید.


۷) هویت‌تان را فراموش نکنید! 

 مادربودن، همسربودن و یک زن شاغل بودن نباید موجب شود که شما تبدیل به یک برده شوید. شما باید زنانگی خود را همیشه حفظ کنید. بسیاری از زنان عادت دارند از خود بزنند و فداکاری کنند تا دیگران در آسایش باشند. اما این کار چندان صحیح نیست. لذت‌های زنانه را همیشه در خود زنده نگاه دارید. هرچند وقت یک بار به آرایشگاه بروید و برای خودتان هم لباس‌های شیک بخرید. شما یک زن هستید و سعی کنید با غرور یک زن باقی بمانید. 


 

روشهای جادویی برای حرف شنوی

همه ی ما می خواهیم فرزندانمان حرف شنو باشند .  

 خیلی اوقات ، وادار کردن بچه ها به این که رفتار شایسته ای داشته باشند مشکل است . روش "  هر چه می گویم همان است "  که بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است . خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد که بدون برخورد ، بدون اشک و قهر ، فریاد ، کتک کاری ، یا توهینِ زبانی است . در این مبحث سعی کرده ایم اصولی را ارائه دهیم که عمل به آنها به شما و فرزندتان کمک می کند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز کودکی است .      

 

  1 – برخورد مثبت داشته باشید. به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ، به نوعی که گویی جادویی در کار است ، او به طور باور نکردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می کند.  به طور مثال به او بگویید : آفرین که یک لیوان شیر خوردی . حالا بیا کمی تخم مرغ بخور . خیلی خوب مسواک زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .  

  2 – برای کنترل او به نرمی رفتار کنید. هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید . به طوری که حضور شما تقریباً  موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود . هنگامی که خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف کنید . به جای آن ، به طرف آنها بروید و صحبت کنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساکت کردن بچه ها کافی است .

اگر می خواهید موافقت کودک خود را جلب کنید کمتر از " نه مؤکد " استفاده کنید و حتی المقدور از حبس کردن او در اتاقش خودداری نمایید .    

 

  3 – فرزند خود را راهنمایی کنید . اگر او به چیزی دست می زند که نباید دست بزند، به او بفهمانید که دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس کند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینکه او را سرزنش کنید ، جایی را که می تواند جست و خیز کند  به او نشان دهید . اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می کند ، مداد رنگی را از دسترسش دور کنید و برایش توضیح دهید که چطور می تواند از مداد رنگی به درستی استفاده کند . اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید " اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می آیی  یا من کمکت کنم ؟ " در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می کنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .  

 4فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید. قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید : وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید کمربندت را ببندی . می توانی کتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی کوچکی بازی کنی . وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت کادوهایش را باز می کند ، بنشینی و تماشا کنی .    

  5 – به کودک کمک کنید که کمی جلوتر را ببیند . بچه ها در هر موقعیتی که قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می کنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشکل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی که می خواهید او را از جایی که دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع کنید که تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترک کنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .   

 

  6 – از جایی که برای او مشکل ساز است دور شوید. اگر هر بار با کودکتان به سوپر مارکت رفتید و با مشکلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید که کسی از او نگهداری می کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است که این چرخه ی منفی بشکند و به شما و فرزندتان اجازه  دهد که روال عادی پیدا کنید .  

  7 – در هر مرحله او را راهنمایی کنید . کارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، باز کردن در ، تمیز کردن اسباب بازیها ، رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند که  رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید فرزندتان هر یک را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . دقت کنید که هر یک از مراحل رشد کودکتان در کارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند کفشهایش را بپوشد و یا به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیکی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی کنید و بعد فقط نظاره گر باشید . مثلاً به او بگویید : " من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می کنم که چطور این کار را می کنی ."  

 

  8 – گاهی بعضی امور را به کودک یادآوری کنید . بچه ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفه شماست که بعضی موارد را به آنها تذکر دهید . مثلاً اگر کودک شما فراموش کرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید " وقت دستشویی" رفتن است . یک کلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود . به جای اینکه بگویید " اتاقت را مرتب کن " بهتر است به مورد مشخصی اشاره کنید . یعنی بگویید کتاب ها را در قفسه آبی، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار.  هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد  پذیرفتن آنها برای کودک آسانتراست .

  

  9– هنگام فرمان دادن به کودک ، از دستورات واضح و روشن استفاده کنید. علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید. همانطور که شما و فرزندتان در حال مسواک زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید که چه کار می کنید و چرا . مثلاً بگویید : " ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی می کنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می کنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواک بزنیم ".    

                                                                         

                                        

؟

غمگینم! خیلی .

...وقتی خبر بدی میشنوم .

وقتی خبر از دردی که راه چاره ای نداره . 

وقتی جوابی ندارم به صاحب درد بدم .

دلم می لرزه ... مگه درد آنها با لرزش دل من کم میشه ؟

کاش می شد. 

چگونه راست و دروغ را به کودک خود یاد بدهم؟

 

                                                                                       

                                                        

کودک شما ممکن است کلمات جدید را یاد بگیرد و آنها را به درستی مورد استفاده قرار دهد، اما معنای ظریف و دقیقی را که بزرگترها از این کلمات برداشت می کنند، متوجه نشود.  

 به عنوان مثال، او ممکن است معنای کلمه "قول" یا "تعهد" را نفهمد؛ اما با این حال به درستی از آن استفاده کند. اگر شما بگویید: «اجازه داری پنج دقیقه بیشتر بازی کنی، اگر قول بدهی بعد از آن مستقیم به اتاق خوابت بروی»، او ممکن است با شادی بگوید: «قول می دهم». با این حال، این کلمه برای او فقط این معنی را می دهد که می تواند پنج دقیقه دیگر هم بازی کند. پس از پنج دقیقه، او از شما می خواهد که پنج دقیقه دیگر هم بازی کند؛ و البته وقتی با کنایه و سرزنش به او می گویید: «اما تو قول دادی»، نمی تواند بفهمد که چرا مورد سرزنش واقع می شود. 


همچنین، استفاده او از کلمات ممکن است همواره منطبق بر واقعیت نباشد.  

کودک شما ممکن است بتواند به راحتی صحبت کند، دیگران را متهم کند و یا حرفهای دیگران را رد و انکار کند، در حالی که معنای حرفهای خود را به طور دقیق نفهمد. 

 او آنگونه که احساس می کند، حرف می زند. ممکن است در یک دعوا با خواهرش، زمین بخورد و پایش زخمی شود؛ بعد به سراغ شما بیاید و بگوید که خواهرش او را هُل داده است (در حالی که واقعیت ندارد). هرچند خواهرش زانوی او را زخم نکرده، اما احساسات او را اذیت کرده است؛ و کودک شما بر طبق احساسش حرفی را می زند که ممکن است از نگاه بزرگترها و در مقایسه با واقعیت، صحیح نباشد. 


با رشد سن او، شما می توانید ارزش قولهایی را که آگاهانه داده شوند و با دقت نیز رعایت شده و به آنها عمل شوند، به او نشان دهید؛ همچنین اهمیت راست گفتن و پرهیز از دروغ را نیز به او آموزش دهید. اما هنوز برای این کار خیلی زود است. 

با گفتن چیزها و مفاهیمی که کودک قادر به درک آنها نیست، او را گیج نکنید. او تمام تلاش خودش را می کند تا شما را خوشحال کند؛ اما اگر شما به این مقدار راضی نیستید و تواناییهای طبیعی یک کودک نمی تواند موجب خوشحالی شما شود، باید بدانید که او (شاید هرگز) نخواهد توانست شما را راضی کند!   

 

  

             

بدون شرح