از چهره طبیعت افسونکار
بر بسته ام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم
این جلوه های حسرت و ماتم را
پائیز، ای مسافر خاک آلود
در دامنت چه چیز نهان داری
جز برگ های مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری؟
جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت؟
جز سردی و ملال چه می بخشد
بر جان دردمند من آغوشت؟
در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته می دهد آزارم
آن آرزوی گمشده می رقصد
در پرده های مبهم پندارم
پائیز، ای سرود خیال انگیز
پائیز، ای ترانه محنت بار
پائیز، ای تبسم افسرده
بر چهره طبیعت افسونکار
جهانشهـر کرج ــــ پارک تنیس
... یعنی دلم برات تنگ شده ؟؟ منو دلتنگی !! باورم نمیشه...
مانلی جون چقدر این پارک قشنگه...کجای کرجه؟...
سلام مانلی خانم از اینکه به من و هیراد سر میزنین ممنون.من هم مطالبتون رو می خونم . خوشحالم که شما هم به فروغ علاقه مندین.از رو ادرس اماری وبلاگم فکر می کنم امارات هستیندر هر مال هر جا هستین سلامت باشین ما ایران و رشت هستیم
امابا این فاصله منو دوست خودتون بدونین . منتظر نطراتتون هستم و معتقدم هر نظر یا ایمیل یعنی یه دوست.یه جایی یه لحظه ای به یادته و این برا من خیلی ارزشمنده.....
من هم فروغ رو دوست دارم خیلی ....
سلام خانمی
خوبی؟ چقدر زیباست این پارک. میگم درسا جون بهتر شده؟!! هیراد چطور؟ امروز میایی؟
سلام. پس شما هم دوبی نشین شدید. فکر می کردم قصد جاهای دورتری رو داشتید. هرجا هستید شاد و خرسند باشید.