علی کوچولو

تازگی ها ... 

... وقتی سرش رو میزاره رو شونم و دستهای کوچولوش رو دور گردنم حلقه می کنه ...  

براش علی کوچولو رو زمزمه می کنم...از میون این همه نجواهای کودکانه ...  چرا علی کوچولو ............  

  

علی کوچولو تو قصه ها نیست
مثل من و تو اون دور دورا نیست
نه قهرمانه
نه خیلی ترسو
نه خیلی پر حرف
نه خیلی کم رو
خونشون در داره
در خونشون کلون داره
حیاط داره  ایوون داره
اتاقش طاقچه داره
حیاطش باغچه داره باغچه ای داره گل گلی
کنار حوضش بلبلی
لای لای لای
لی لی لی حوضک لی لی لی
این مادرش مادر علی
مامان خوبش چه مهربونه
علی کوچولو اینو می دونه
اینم باباشه  چه خالیه جاش
رفته به جبهه
خدا به همراش
علی کوچولو چه خوب و نازه
واسمون داره حرفای تازه  

..............................................................................

  
 
... سرش رو بلند می کنه...صورتش رو نزدیکتر میاره ...میبوسمش و ...  
یه لبخند کوچولو میشه چاشنی نگاه مهربونش ....  
 
 
علی کوچولو ، تو قصه ها نیست ، مثل من و توست ،اون دور دورا نیست ، ... 
لی لی حوضک.......  
  
نظرات 11 + ارسال نظر
زیبای زندگی دوشنبه 15 مهر 1387 ساعت 13:06

احساس زیبات رو درک میکنم.خیلی شیرینه...ببوس علی کوچولوت رو(هیراد)

آرزو مامان آرش سه‌شنبه 16 مهر 1387 ساعت 11:41 http://jiluah.persianblog.ir

سلام سلام صدتا سلام
بابا مبارکه. یادتون نره شیرینی ما را ها!!!!!! ;)

آرزو مامان آرش سه‌شنبه 16 مهر 1387 ساعت 11:43 http://jiluah.persianblog.ir

سلام سلام صدتا سلام
بابا مبارکه. یادتون نره شیرینی ما را ها!!!!!! ;)

آرزو مامان آرش سه‌شنبه 16 مهر 1387 ساعت 17:19 http://jiluah.persianblog.ir

بله همین را بگو :P
میگم وبلاگ کیانا و رایان را ببین راجع به همین علی کوچولو نوشته :)

آرزو مامان آرش سه‌شنبه 16 مهر 1387 ساعت 18:03 http://jiluah.persianblog.ir

خانمی پنجشنبه ساعت 4:30 پارک صفا قرار وبلاگی گذاشتیم شما میائین؟

آرزو مامان آرش چهارشنبه 17 مهر 1387 ساعت 11:10 http://jiluah.persianblog.ir

سلام خوبی؟
اگه دلت بخواد میام دنبالتون. فرین و مامانش، غزل و مامانش، اوستا و مامانش و من و آرش و شماها فعلاً. :)

مامان کیانا و رایان چهارشنبه 17 مهر 1387 ساعت 17:21

چه جالب چقدر فکرمون به هم نزدیک بوده که توی یک روز همزمان یاد علی کوچولو کردیم :):)
پسر کوچولو نازت رو ببوس...

آرزو مامان آرش پنج‌شنبه 18 مهر 1387 ساعت 10:06 http://jiluah.persianblog.ir

سلام صبح به خیر. میگم قرار امروز را انداختیم برای هفته آینده. میگن آخرین روز نمایشگاه است و احتمال خیلی زیاد وحشتناک شلوغه. باشه؟

سلام می دونم وقتی دستای ناز و کوچولوش دور گردن آدم حلقه میشه چه حس ناب و زیبایی به آدم دست می ده. خدا براتون حفظش کنه. در مورد علی کوچولوهم اون ضرب اهنگ دل نشینش هیراد منو هم جذب می کنه البته آقا خرگوشه رو بیشتر دوست داره !!!!!!

مهسا چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 12:09 http://mahsaaaa.persianblog.ir

من و یاد قشنگترین خاطرات دوران زندگیم انداختی علی کوچولو رو دوست داشتم خیلی زیاد

پپ یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 13:38

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد