شبی شاد!

آقای ماهی صفت مهربان و هیــراد

 باشگاه ایرانیان دوبی ( نوروز 91 )                    


             


                       

چگونه می توان فکر کردن را به کودکان آموخت؟


معمولا معلمان معترض هستند که یاد دادن یکسری اطلاعات خشک و بی‌روح به بچه‌ها و یادآوری آن در امتحانات بسیار سهل الوصول‌تر است از اینکه به آنها یاد دهیم که چگونه فکر کنند. آیا می‌توان اندیشیدن را به کودکان آموخت؟ تحقیقات می‌گوید: «بله».


بخشی از تفکر ، از تجربه نشات می‌گیرد، بنابراین برای اینکه بچه‌ها یاد بگیرند چطور فکر کنند (که شامل چگونگی ارزیابی آنها از موقعیت ، چگونگی توجه آنها بر مهمترین جنبه‌ها ، نحوه تصمیم‌گیری برای انجام کار و چگونگی ادامه کار می‌شود) ، نیاز به تجربه دارند.         


               


 چگونه می‌شود بستر مناسب برای تجربه کودکان را فراهم آورد؟

مهارت‌های فکر کردن درباره فعالیت‌های روزانه در مدرسه یا خانه را باید به کودکان و نوجوانان آموخت. این کار می‌تواند بسیار ساده آغاز شود. از خردسال‌ها سوالات با انتهای باز بپرسید که با آیا ، چرا و چطور شروع می‌شوند و درحالی که سوالات را برایشان می‌خوانید آنها را تشویق کنید مهارت‌های کلامی خود را بهبود بخشند، این سوالات پرسشی ، می‌تواند کمک کند تا کودکان چگونه فکر کردن را یاد بگیرند. همین روش به کودکان سنین بالاتر هم می‌تواند کمک کند. مرتب کردن اطلاعات و مقایسه آنها  از کودکان بخواهید اطلاعات را باهم جفت و جور کرده و داده‌های جدید را با آنچه از قبل می‌دانستند، مقایسه کنند. این کار به آنها کمک می‌کند یاد بگیرند، ارتباط بین لغات یا مفاهیم را بشناسند و دریابند دو موضوع در چه نکاتی و مواردی باهم اشتراک و در چه مواردی با هم تفاوت دارند. دانش‌آموزان می‌توانند از طبقه‌بندی کردن اشیا استفاده کنند که به آنها در یادآوری بهتر مطلب و اندوخته‌های ذهنی‌شان کمک کند. عملکرد تفکر انتقادی را که توانایی ارزیابی کردن اطلاعات است، به بچه‌ها بیاموزید. به آنها بیاموزید تا درباره هر چیزی که می‌شنوند یا می‌خواهند که به دست بیاورند چهار پرسش بپرسند.

                                                                                                                    

• آیا آن چیز جالب و درخور شایسته است؟


• دانستن اطلاعاتی راجع به آن چیز می‌تواند جزء اطلاعاتی قرار گیرد که اطلاعات عمومی به شمار می‌آید مثلا آب ترکیب شده است از اکسیژن و هیدروژن.


• اگر جزء اطلاعات عمومی قرار نمی‌گیرد، دلیل خاص بودن آن چیست و چرا کودک میل دارد راجع به آن نکاتی را بداند.

                                                                                    

اگر دلیلی دارد، آیا دلیل معتبر هست یا خیر؟ اگر نیست، بچه‌ها باید یادبگیرند که تلاشی برای درک و دانستن اطلاعاتی که به دردشان نمی‌خورد یا آن را دوست ندارند، نکنند. به بچه‌ها نشان دهید چطور به یک مسأله نزدیک شوند:

                                                                                                

الف: کودکان نیاز دارند تشخیص دهند چه چیزهایی را می‌دانند، چه چیزهایی را نمی‌دانند و باید چه کاری انجام دهند،

ب: سپس آنها می‌توانند نقشه‌ای را برای حل مساله طراحی کنند.

پ: نقشه‌ای را ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که آیا موثر هست یا خیر؟



 راهنمای تصورات دهنی

از راهنمای تصورات دهنی و تصویر یک حادثه یا تجربه استفاده کنید. تخیلات حسی به ما کمک می‌کنند که اطلاعات را در حافظه بلندمدت ذخیره کنیم. هر چه از ظرفیت بیشتر حواسمان استفاده کنیم، بهتر است. به این ترتیب ممکن است از بچه‌ها خواسته شود در حین خواندن داستان‌هایی درباره صحرا ، آن را ببینند، شن‌های آنجا را لمس کنند، به صدای باد گوش دهند و گرما و تشنگی را احساس کنند. این رویکرد از جزئیات و حواشی استفاده می‌کند.



 تفکر فراتر از آموخته‌ها

به بچه‌ها یاد دهید فراتر از آنچه یادگرفته‌اند، فکر کنند. ممکن است از بچه‌ها خواسته شود در حین مطالعه انقلاب آمریکا بگویند سربازان در دوره «فورگ» چه احساسی داشتند؟ چه لباسی پوشیده بودند؟ تصور کنید شما در آن موقعیت قرار گرفته‌اید، نامه‌ای به خانواده خود بنویسید.



 ترغیب به نوشتن

کودکان را به نوشتن ترغیب کنید. زیرا وقتی افکار را بخواهیم بر روی کاغذ بیاوریم، ناچار باید آنها را مرتب کنیم. طرح‌هایی که بچه‌ها می‌توانند از آن لذت برده و چیزهایی از آن بیاموزند. از جمله نگهداری یک مجله ، ارایه یک بحث به یکی از والدین (برای افزایش پول توجیبی یا خرید یک چیز خاص یا یک حق) یا نوشتن نامه به یک شخص مشهور.

خلاقیت را برانگیزید.  از بچه‌ها بخواهید اطلاعات تازه‌ای را خلق کنند یا بسازند. مثلا یک وسیله خانگی برای یکی از کارهای سخت خانگی درست کنند. طرح‌های خلاق پیشنهاد کنید. مثل نوشتن یک شعر یا طراحی یک تصویر. بچه‌ها را تشویق کنید. نسخه دست اول تهیه کنند تا بعد آن را چاپ کنند.



 ابزار اساسی کار

• به کودکان ابزار اساسی کار را بدهید و به آنها یاد دهید چطور و چه وقت آنها را به کار ببرند، مثل خواندن نقشه ، انجام محاسبات و کاربرد ذره بین.

• بچه‌ها را تشویق کنید اهداف را مرتب کنند و یک چارچوب زمانی برای آنها مشخص کنند و سپس آنها را یادداشت کنند. به این ترتیب می‌توانند پیشرفت خود را ببینند.


 نکته یابی

 کودکان را یاری دهید تا بیاموزند چطور مهمترین نکات آنچه را که می‌خوانند، می‌بینند یا می‌شنوند را پیدا کنند.

                      

   

شیطنت چیست؟

                                               
هیچ تعریف خاصی از این موضوع در دست نیست زیرا هر رفتاری که مورد پسند ما نباشد و برای ما ناراحت کننده باشد به نوعی شیطنت تلقی می گردد.

هر گاه کودکی از نرم و قواعد خارج شود شیطون لقب می گیرد این صفت حتی برای بزرگسالان نیز در پاره ای موارد به کار می رود

فقط کافیست کاری انجام بدهند که جمع آنرا تائید نکند، به نوعی باعث رنجش و خستگی دیگران شود آنگاه شروع می کنیم به شماتت و نهی کردن آنان از ادامه این کار.

تا به حال شنیده اید یا حتی دیده اید که کودکی از در و دیوار بالا می رود با یک توپ خانه را به هم می ریزد همه چیز را می شکند بچه های دیگر را می زند به حرف کسی گوش نمی دهد در مدرسه معلم را عاصی کرده است اینها همه جزء شیطنت او محسوب می شود 

شیطونی کردن شامل سرکشی،نافرمانی کردن،بد کاری دورویی و بد اندیشی،پیوسته به فکر بازی و تفریح بودن و حتی یاغیگر هم می شود.


  دیدگاه ما نسبت به کودکان:
در ابتدا باید دید تعریف ما از فرزند چیست ؟

فرزند عروسک دوران بازی والدین نیست که هر طور می خواهند آنرا بیارایند، بچرخانند و او هم چیزی نگوید تا در معرض دید دیگران بگذارندش و پز دست پخت خود را بدهند.

تصور ما از بچه ها یک مانکن کروات زده است!! که همیشه ساکت بنشیند و هر وقت ما می خواهیم شعر بخواند،مسئله حل کند،کارهای با مزه برای خوشایند ما در جمع انجام بدهد، دوباره ساکت بنشیند،با چنگال غذا بخورد،آداب را رعایت کند خلاصه الگوی کامل از نظر ما باشد.

واقعاً اینطوری فکر می کنید؟

بچگی خودتان را به یاد می آورید؟ آری سخت است!! ولی نه آنقدر که هیچ چیزی یادتان نیاید!!! فقط کافیست کمی به عقب تر برگردید !!همین مقدار کم هم کافیست!! حالا خودتان با انصاف قضاوت کنید! چه دارویی یا اختلالی برای خودتان تجویز می کنید؟

 مشکلات کودکان:
وقتی کودکمان شیطنت می کند، لج بازی می کند دنبال علت آن نمی رویم وحتی فکر هم نکرده ایم چرا این کارها را انجام می دهند؟ بچه ها در روز چند ساعت پدر و مادر دارند؟؟ 

چند ساعتش واقعاً مفید است؟

آیا خستگی اجازه می دهد کاملاً در اختیار آنها باشیم؟

آیا می توانیم خواسته آنها را برآورده کنیم؟

چقدر می توانیم به تفریح آنها برسیم ؟

چقدر حوصله شنیدن حرفهایشان را داریم ؟بازی پیشکش!!!

بچه های ما در این چهار دیواری آپارتمان که به مانند زندان است چکار می توانند بکنند!!

می توانند مانند دوران کودکی ما آزادانه بیرون بروند؟

تراکم بچه های همسایه و فامیل در این دوره هم وجود دارد؟

با چه کسی باید بازی کنند ؟کدام هم سن سال خود را برای بروز هیجان دارند ؟

آنها نیاز دارند در میان همسالان خود تعریف کنند: از آرزوها، دوست داشتنیها،امیال،دنیای خود و حتی گاهی دروغ پردازیهایشان بگویند.(آیا ما حوصله داریم شنونده خوبی برای این چیزها باشیم)

وای که اگر ما جای این بچه ها بودیم دپرس می شدیم !!!ولی طفلکیها حتی وقتی بچگی هم می کنند باید قرص های آرام بخش مصرف کنند!!!

 راههای درمان این اختلال:

برای درمان دانستن این نکته ضروری است که درمان سریعی برای این اختلال وجود ندارد،می بایست ابتدا سعی کنیم این اختلال را در همان مقطعی که هست کنترلش کنیم. که این نکته بسیار مهم است، بعد با استمرار در این امر می توانیم به درمان برسیم:

 1- فرزندان کارهایی را انجام می دهند که ما انجام می دهیم : والدین الگوی کودک خود هستند آنچه آنها انجام می دهند آنان نیز طوطی وار انجام می دهند یادمان باشد برای یاد دادن کاری باید خودمان هم انجام دهیم نه فقط صحبتش را بکنیم ما باید از کلمه لطفاً استفاده کنیم تا آنها نیز آنرا بیاموزند.

 2- احساساتمان را به آنها نشان بدهیم: احوالمان را در قبال رفتارشان صادقانه بگوئیم زیرا ما آینه رفتار او هستیم باید در نوع رفتار و گفتارمان دقت کنیم زیرا الگوی رفتاری و کاری او هستیم آنها حتی کارهای ما را با احساسات ما ضبط می کنند.

 3- آنها را تشویق به کارهای خوب بکنیم: در قبال پیشرفت و انجام کار خوب تشویق شوند،تشویق در قبال کار خوب حتی با جمله های مثبت،من به تو افتخار می کنم که فرزند من هستی!!!

 4- برقراری ارتباط مستقیم و قوی: با او ارتباط قوی و رو در روی داشته باشیم در مقابلش قرار بگیریم،وقتی ما به فرزندمان نزدیک می شویم و از دریچه قدرت(بلند قدی،قوی بودن و...)استفاده نکنیم، بنشینیم و با او حرف بزنیم هم قد و هم کلام احساسی او شویم.

 5- شنونده خوبی برای گفته های آنها باشیم: بگذاریم عقایدش را بگوید تا دچار نا امیدی نشوند به نوعی آنها باید انرژی گفتاری خود را تخلیه کنند در این راه باید حوصله و وقت بگذاریم.

 6- به قولهایمان عمل کنیم: سعی کنیم قولهایی بدهیم که از عهده انجام آنها بر بیائیم. و آنها نیز بیاموزند که به وعدهای خود عمل کنند.

 7- وسایل با ارزش را از دسترس آنها دور کنیم: به خاطر رفتارهایشان که غالباً تکانشی و بی قانون است باید پیش بینی کنیم و برای عدم برخورد فیزیکی با وسایل با ارزش و قیمتی آنها را دور از دسترس قرار دهیم تا با این کار جلوی ضرر مادی و ناراحتی بعدی را بگیریم. 

 8- مشخص کردن مرزها: خط کشی ها ، دایره حرکتی ـ می بایست میزان دخالت در کارهای فرزندانمان رامشخص کنیم و لزوم انجام آن را بسنجیم و میزان پاسخ منفی به آنها را پائین بیاوریم تا از بروز کشمکش جلو گیری شود 

 9- بی توجهی به فریادهای آنها: خواسته های توام با داد و فریاد او را با نه پاسخ دهید تا متوجه شود با این شیوه کارش پیش نمی رود و باید قوی باشد و از راهش وارد شود و خواسته هایش را درست و منطقی عنوان کند. 

 10-خواسته هایمان را آسان و راحت با فرزندان مطرح کنیم: خواسته هایمان را مشخص و ساده با آنها در میان بگذاریم و تفکراتشان را در یک مسیر مثبت قرار بدهیم و حتی المقدور از به کار بردن جملات منفی اجتناب کنیم .

 11- به آنها فرصت و مسئولیت بدهیم: اجازه بدهیم در راه رشد مسئولیت رفتارش را خودش بپذیرد کمتر در این مورد در کارش دخالت کنیم و بخواهیم به حرفهای ما کامل گوش کند او باید تجربه کارهای خودش را ببیند تا خودش به نتایجی منطقی برسد

 12- یکبار بگوئید و فرصت اجرا بدهید: انتقاد دائم منطقی نیست و باعث خسته شدن خودتان می گردد پس یاد گیری را در قالب بازی به او بیاموزید و اهمیت این بازی را به او گوش زد کنید

 13- برای او اهمیت قائل شوید تا بفهمد فرد مهمی است: با واگذار کردن کارهای ساده منزل به وی او را در امور خانه سهیم کنید تا او نقش خود را به عنوان یک فرد مهم در خانواده احساس کند سپردن کارهای بی خطر منزل به آنها باعث می شود که:

الف) او تبدیل به فردی مسئولیت پذیر گردد. 
ب) اعتماد به نفس در او به وجود آید .
ج) کمک خوبی برای ما می شود.

 14- بگذارید از حقش دفاع کند:باید در زندگی برای او موقعیتهایی را فراهم آوریم که از حقوق خودش دفاع کند و درک کند که جایگاهش و حد و مرز حقش کجاست.

 15- کارهای پویا ودر حال حرکت به آنها بسپاریم:کارهایی به آنها بسپاریم که دائماً در حرکت باشند(مثل آوردن وسایل،پیغام بردن و...)در هنگام کار یا درس به آنها فرصت تعویض جا بدهیم و از حرکت آنها خسته نشویم.

 16-اجازه انجام بازی با دستانشان را به آنها بدهیم: وقتی زمان گوش کردن به صحبتها یا درس خواندن است اجازه بدهیم با دستان خود کارهایی انجام دهند(مثل بازی با مداد یا خودکار،تا کردن ورق،ضربه زدن به توپ با دست و پا و...)تا انرژی مضاعف آنها همزمان تخلیه شود.

 17- لبخند هدیه شما به او باشد: با هر ترفندی که می توانید با او شوخی کنید(شوخی های ساده) سعی کنید لبخند را به او هدیه کنید که همین کار به ظا هر ساده باعث کاهش تنش های روانی و کشمکش های درونی وی می شود

 18- رفتارهای درستش را تقویت کنید:کارهای خوبش را بزرگ نمایی کنید و سعی کنید به او بیاموزید که همه چیز در سایه آرامش و منطق به دست می آید،رفتار های مناسبش را بی پاداش نگذارید تا برای تکرار این رفتار اهرم خوشایندی را احساس کند.

 19-به او نشان بدهید چه توقع رفتاری از او دارید: وقتی بچه ها بدانند که والدین از آنها چه توقع رفتاری دارند و ما نیز خواسته های آنها را درک کنیم. وقتی آنها پیش بینی عکس العمل ما را در مقابل رفتارشان بتوانند حدس بزنند می توانند رفتار خود را انتخاب کنند و ما نیز مطمئناً می توانیم به آنها اعتماد کنیم.

 20- شیوه رفتارتان را در مقابل بد رفتاری او تغییر دهید و تنبیه های معقول در نظر بگیرید: در برابر بچه هایتان از تنبیه هایی استفاده کنید که به آنها بیاموزد که در برابر اعمال و رفتارشان مسئول اند بچه ها با تنبیه های معقول به خوب زندگی کردن تشویق می شوند.این تنبیه ها می توانند شامل محدود کردن و کوتاه کردن زمان های بیرون بودنشان باشد. فراموش نکنید وقتی از دستشان عصبانی هستید به هیچ عنوان آنها را تنبیه نکنید . 

هر کاری که می شود انجام دهیم تا کمکی به رشد اعتماد به نفس آنان باشد، اجازه بدهیم کارهای شخصی خود را با نظارت نا محسوس ما خودشان انجام دهند و از این کار ها لذت ببرند و بفهمند که در حال رشد هستند.

و اما مطلب آخر:

بیائیم قبل از هر تصمیم به وظایف خود در قبال کودکانمان خوب فکر کنیم میزان حق آنها را در قبال پدر و مادر بودنمان مشخص کنیم. ببینیم چقدر برای آنها زمان مفید می گذاریم آیا آنها به اندازه کافی در روز با ما هستند تا نیازی به خود نمایی بیش از حد در اندک زمان با هم بودن نداشته باشند .

آنها را از فضای زندان وار گونه آپارتمانها خارج کنیم تا انرژی نوجوانی خود را تخلیه کنند تا از در دیوار بالا نروند. محبت خود را به آنها نشان دهیم و این کار را در حد رفع تکلیف انجام ندهیم.

چقدر کودک می شویم تا همبازی آنها باشیم باید وقت و طاقت خرج کنیم تا این کارها را انجام دهیم

اصلاً تاکنون فکر کرده ایم اگر نمی توانستیم چرا اقدام به فرزنددار شدن کردیم !!!

امیدوارم همگی ما وقت کافی برای این امر داشته باشیم چون هر چقدر در این مقطع کم فروشی کنیم در مقطع بالاتر می بایست بابت راه نیامدنمان بدویم آنهم به صورت تند و نفس گیر !!
منابع:
-کاپلان&سادوک(جلد۲)

-راهنمای تشخیص آماری اختلالات روانی(DSM IV) 

اجبار کودکان چپ دست به راست دستی، موجب لکنت آنان می شود

    

یک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان گفت: کودکان چپ دست را به استفاده از دست راست وادار نکنید، چون هم باعث بدخطی او در آینده می شود و هم ممکن است دچار لکنت زبان شود.

 

میترا حکیم شوشتری در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس در خصوص چپ دستی کودکان اظهار داشت: کودکان تا ۸ سالگی، در استفاده از دست ها وضعیت ثابتی ندارند، در ۴ تا ۵ ماهگی از هر دو دست و بیشتر دست چپ استفاده می کنند.

وی افزود: در ۶ ماهگی هر دو دست را به کار می گیرند و در ۷ ماهگی از یک دست و به طور معمول دست راست و در ۸ ماهگی از هر دو دست استفاده می کنند. آنها در ۹ ماهگی یک دست و به طور معمول دست چپ و در ۱۰ تا ۱۱ ماهگی نیز یک دست و بیشتر دست راست را به کار می گیرند.

چپ یا راست دستی کودک تا ۷ سالگی مشخص نیست

این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، اضافه کرد: در یکسالگی میان بکارگیری دست چپ یا راست سرگردان است و در ۱۳ تا ۱۴ ماهگی از دست راست استفاده می کنند، همچنین کودک در ۲۰ ماهگی باز بین دست چپ یا راست سرگردان می مانند.

وی خاطرنشان کرد: کودکان در ۲ سالگی دست راست را به کار می گیرند و در ۲.۵ تا ۳.۵ سالگی بین بکارگیری دست چپ و راست سرگردان می شوند. کودکان در ۴ تا ۶ سالگی از دست راست استفاده می کنند و مرحله آخر سرگردانی آنان در ۷ سالگی است. همچنین از ۸ سالگی به بعد فقط از یک دست استفاده می کنند.

از هر ۲۰ کودک یک نفر چپ دست است

حکیم شوشتری تصریح کرد: مطالعات نشان می دهد از هر ۲۰ کودک، ۱۹ نفر دست راست و یک نفر دست چپ را به کار می گیرد. با این توضیحات، مشخص می شود که کودک تا ۷ سالگی در حالت سرگردانی میان دست چپ و راست است و تا آن زمان نمی توان راجع به راست دستی یا چپ دستی او اظهار نظر کرد.

چپ دستی کودکان عیب نیست

وی در خصوص علت چپ دستی و چگونگی برخورد با آن نیز گفت: بر اساس بررسی ها اگر پدر و مادر هر دو چپ دست باشند دست کم نیمی از فرزندان آن ها چپ دست خواهند شد. همچنین مهمترین نکته این است که باور کنید فرزندتان مشکلی ندارد و چپ دستی او عیب نیست. اگر این مطلب را باور داشته باشید، برخورد مناسبی خواهید داشت.

کودکان چپ دست را تشویق کنید

این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، تأکید کرد: بهترین برخورد با فرزند چپ دست این است که او را به استفاده از همان دست چپ تشویق کنید، با برخورد درست به او اطمینان دهید که هیچ فرقی بین چپ دستی و راست دستی وجود ندارد.

وی اضافه کرد: حتی برای بالا بردن اعتماد به نفس فرزندتان می توانید به او بگویید که امتیاز او بر راست دستان این است که می تواند از هر دو دستش استفاده کند، اما راست دستان فقط از دست راست استفاده می کنند، زیرا وسایل و تجهیزات، مناست راست دستان ساخته شده اند و برخلاف چپ دستان که مجبورند گاهی از دست راست هم استفاده کنند از دست چپشان استفاده نمی کنند.

حکیم شوشتری ادامه داد: بکوشید فرزندتان را در چپ دستی ورزیده سازید، والدین باید طرز گرفتن مداد و کاغذ به شیوه چپ دستان را به او بیاموزند، کودکی که در سال های اول تحصیل است اگر آموزش های لازم را ببیند، به راحتی می توان در انجام تکالیف و تحصیلات موفق باشد.

دانش آموزان چپ دست در انجام تکالیف کُند ترند

وی بیان داشت: چپ دستان در ابتدای تحصیل به طور معمول حرف ها و واژگان را درشت تر می نویسند و در انجام تکالیف کندترند که به کمک والدین به تدریج ریزتر و سریع تر می نویسند.

حکیم شوشتری گفت: یکی از مشکلات مهم چپ دستان در مدرسه، محل نشستن آن ها روی نیمکت است. والدین این بچه ها حتماً با معلمان آنها گفت وگو کنند تا کودک را در جای مناسبی بنشاند. کودک چپ دست باید در انتحای چپ نیمکت بنشیند تا هنگام نوشتن یا نقاشی کردن در فضای مناسبی قرار گیرد و حرکت آرنج او مزاحم هم نیمکتی راست دستش نشود.

وی ادامه داد: مشکل دیگر این کودکان قلم نی برای تمرین خط درشت است که مخصوص راست دستان قطع خورده و والدین یا معلم باید آن را در جهت عکس قطع بزنند.

وی به والدینی که می کوشند که کودکان چپ دست خود را به استفاده از دست راست وادار کنند گفت: این رفتار شما به طور قطع صحیح نیست. یادتان باشد که چپ دستی فرزندتان نقص نیست و هیچ گونه اثری بر سرنوشت او نخواهد داشت. جالب است بدانید که لئوناردو داوینچی، نقاش بزرگ ایتالیایی چپ دست بوده و چپ دستی وی هرگز مانع رشد او نشده است.

این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، تصریح کرد: چپ دستی فرزندتان از نظر شما مشکل بزرگی است، چون خودتان نمی توانید با دست چپ کارهایتان را انجام دهید. در حالی که چپ دستی برای او درست مانند راست دستی برای راست دستان است و کارهایش را به همان راحتی راست دستان انجام می دهد.

اجبار کودکان چپ دست برای استفاده از دست راست موجب لکنت زبان می شود

وی به والدین این کودکان هشدار داد: جداً توصیه می کنم کودکان چپ دست را به استفاده از دست راست وادار نکنید، چون هم باعث بدخطی او در آینده می شود و هم ممکن است دچار لکنت زبان شود، زیرا آن قسمت از مغز که استفاده از دست ها را کنترل می کند، قدرت سخن گفتن را نیز در کنترل دارد.

حکیم شوشتری افزود: وقتی کودک چپ دست، به اجبار از دست راست استفاده کند مرکز کنترل سخن گفتن در مغزش نیز جابه جا می شود و چون برای مغز جوان چنین کاری مشکل است احتمال دارد دچار لکنت زبان شود.

وی گفت: افزون بر این بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که واداشتن کودک چپ دست به راست دستی، ممکن است او را در آینده به نارسایی های مربوط به بینایی و خواندن یا مشکلات عاطفی دچار سازد.