شیطنت چیست؟

                                               
هیچ تعریف خاصی از این موضوع در دست نیست زیرا هر رفتاری که مورد پسند ما نباشد و برای ما ناراحت کننده باشد به نوعی شیطنت تلقی می گردد.

هر گاه کودکی از نرم و قواعد خارج شود شیطون لقب می گیرد این صفت حتی برای بزرگسالان نیز در پاره ای موارد به کار می رود

فقط کافیست کاری انجام بدهند که جمع آنرا تائید نکند، به نوعی باعث رنجش و خستگی دیگران شود آنگاه شروع می کنیم به شماتت و نهی کردن آنان از ادامه این کار.

تا به حال شنیده اید یا حتی دیده اید که کودکی از در و دیوار بالا می رود با یک توپ خانه را به هم می ریزد همه چیز را می شکند بچه های دیگر را می زند به حرف کسی گوش نمی دهد در مدرسه معلم را عاصی کرده است اینها همه جزء شیطنت او محسوب می شود 

شیطونی کردن شامل سرکشی،نافرمانی کردن،بد کاری دورویی و بد اندیشی،پیوسته به فکر بازی و تفریح بودن و حتی یاغیگر هم می شود.


  دیدگاه ما نسبت به کودکان:
در ابتدا باید دید تعریف ما از فرزند چیست ؟

فرزند عروسک دوران بازی والدین نیست که هر طور می خواهند آنرا بیارایند، بچرخانند و او هم چیزی نگوید تا در معرض دید دیگران بگذارندش و پز دست پخت خود را بدهند.

تصور ما از بچه ها یک مانکن کروات زده است!! که همیشه ساکت بنشیند و هر وقت ما می خواهیم شعر بخواند،مسئله حل کند،کارهای با مزه برای خوشایند ما در جمع انجام بدهد، دوباره ساکت بنشیند،با چنگال غذا بخورد،آداب را رعایت کند خلاصه الگوی کامل از نظر ما باشد.

واقعاً اینطوری فکر می کنید؟

بچگی خودتان را به یاد می آورید؟ آری سخت است!! ولی نه آنقدر که هیچ چیزی یادتان نیاید!!! فقط کافیست کمی به عقب تر برگردید !!همین مقدار کم هم کافیست!! حالا خودتان با انصاف قضاوت کنید! چه دارویی یا اختلالی برای خودتان تجویز می کنید؟

 مشکلات کودکان:
وقتی کودکمان شیطنت می کند، لج بازی می کند دنبال علت آن نمی رویم وحتی فکر هم نکرده ایم چرا این کارها را انجام می دهند؟ بچه ها در روز چند ساعت پدر و مادر دارند؟؟ 

چند ساعتش واقعاً مفید است؟

آیا خستگی اجازه می دهد کاملاً در اختیار آنها باشیم؟

آیا می توانیم خواسته آنها را برآورده کنیم؟

چقدر می توانیم به تفریح آنها برسیم ؟

چقدر حوصله شنیدن حرفهایشان را داریم ؟بازی پیشکش!!!

بچه های ما در این چهار دیواری آپارتمان که به مانند زندان است چکار می توانند بکنند!!

می توانند مانند دوران کودکی ما آزادانه بیرون بروند؟

تراکم بچه های همسایه و فامیل در این دوره هم وجود دارد؟

با چه کسی باید بازی کنند ؟کدام هم سن سال خود را برای بروز هیجان دارند ؟

آنها نیاز دارند در میان همسالان خود تعریف کنند: از آرزوها، دوست داشتنیها،امیال،دنیای خود و حتی گاهی دروغ پردازیهایشان بگویند.(آیا ما حوصله داریم شنونده خوبی برای این چیزها باشیم)

وای که اگر ما جای این بچه ها بودیم دپرس می شدیم !!!ولی طفلکیها حتی وقتی بچگی هم می کنند باید قرص های آرام بخش مصرف کنند!!!

 راههای درمان این اختلال:

برای درمان دانستن این نکته ضروری است که درمان سریعی برای این اختلال وجود ندارد،می بایست ابتدا سعی کنیم این اختلال را در همان مقطعی که هست کنترلش کنیم. که این نکته بسیار مهم است، بعد با استمرار در این امر می توانیم به درمان برسیم:

 1- فرزندان کارهایی را انجام می دهند که ما انجام می دهیم : والدین الگوی کودک خود هستند آنچه آنها انجام می دهند آنان نیز طوطی وار انجام می دهند یادمان باشد برای یاد دادن کاری باید خودمان هم انجام دهیم نه فقط صحبتش را بکنیم ما باید از کلمه لطفاً استفاده کنیم تا آنها نیز آنرا بیاموزند.

 2- احساساتمان را به آنها نشان بدهیم: احوالمان را در قبال رفتارشان صادقانه بگوئیم زیرا ما آینه رفتار او هستیم باید در نوع رفتار و گفتارمان دقت کنیم زیرا الگوی رفتاری و کاری او هستیم آنها حتی کارهای ما را با احساسات ما ضبط می کنند.

 3- آنها را تشویق به کارهای خوب بکنیم: در قبال پیشرفت و انجام کار خوب تشویق شوند،تشویق در قبال کار خوب حتی با جمله های مثبت،من به تو افتخار می کنم که فرزند من هستی!!!

 4- برقراری ارتباط مستقیم و قوی: با او ارتباط قوی و رو در روی داشته باشیم در مقابلش قرار بگیریم،وقتی ما به فرزندمان نزدیک می شویم و از دریچه قدرت(بلند قدی،قوی بودن و...)استفاده نکنیم، بنشینیم و با او حرف بزنیم هم قد و هم کلام احساسی او شویم.

 5- شنونده خوبی برای گفته های آنها باشیم: بگذاریم عقایدش را بگوید تا دچار نا امیدی نشوند به نوعی آنها باید انرژی گفتاری خود را تخلیه کنند در این راه باید حوصله و وقت بگذاریم.

 6- به قولهایمان عمل کنیم: سعی کنیم قولهایی بدهیم که از عهده انجام آنها بر بیائیم. و آنها نیز بیاموزند که به وعدهای خود عمل کنند.

 7- وسایل با ارزش را از دسترس آنها دور کنیم: به خاطر رفتارهایشان که غالباً تکانشی و بی قانون است باید پیش بینی کنیم و برای عدم برخورد فیزیکی با وسایل با ارزش و قیمتی آنها را دور از دسترس قرار دهیم تا با این کار جلوی ضرر مادی و ناراحتی بعدی را بگیریم. 

 8- مشخص کردن مرزها: خط کشی ها ، دایره حرکتی ـ می بایست میزان دخالت در کارهای فرزندانمان رامشخص کنیم و لزوم انجام آن را بسنجیم و میزان پاسخ منفی به آنها را پائین بیاوریم تا از بروز کشمکش جلو گیری شود 

 9- بی توجهی به فریادهای آنها: خواسته های توام با داد و فریاد او را با نه پاسخ دهید تا متوجه شود با این شیوه کارش پیش نمی رود و باید قوی باشد و از راهش وارد شود و خواسته هایش را درست و منطقی عنوان کند. 

 10-خواسته هایمان را آسان و راحت با فرزندان مطرح کنیم: خواسته هایمان را مشخص و ساده با آنها در میان بگذاریم و تفکراتشان را در یک مسیر مثبت قرار بدهیم و حتی المقدور از به کار بردن جملات منفی اجتناب کنیم .

 11- به آنها فرصت و مسئولیت بدهیم: اجازه بدهیم در راه رشد مسئولیت رفتارش را خودش بپذیرد کمتر در این مورد در کارش دخالت کنیم و بخواهیم به حرفهای ما کامل گوش کند او باید تجربه کارهای خودش را ببیند تا خودش به نتایجی منطقی برسد

 12- یکبار بگوئید و فرصت اجرا بدهید: انتقاد دائم منطقی نیست و باعث خسته شدن خودتان می گردد پس یاد گیری را در قالب بازی به او بیاموزید و اهمیت این بازی را به او گوش زد کنید

 13- برای او اهمیت قائل شوید تا بفهمد فرد مهمی است: با واگذار کردن کارهای ساده منزل به وی او را در امور خانه سهیم کنید تا او نقش خود را به عنوان یک فرد مهم در خانواده احساس کند سپردن کارهای بی خطر منزل به آنها باعث می شود که:

الف) او تبدیل به فردی مسئولیت پذیر گردد. 
ب) اعتماد به نفس در او به وجود آید .
ج) کمک خوبی برای ما می شود.

 14- بگذارید از حقش دفاع کند:باید در زندگی برای او موقعیتهایی را فراهم آوریم که از حقوق خودش دفاع کند و درک کند که جایگاهش و حد و مرز حقش کجاست.

 15- کارهای پویا ودر حال حرکت به آنها بسپاریم:کارهایی به آنها بسپاریم که دائماً در حرکت باشند(مثل آوردن وسایل،پیغام بردن و...)در هنگام کار یا درس به آنها فرصت تعویض جا بدهیم و از حرکت آنها خسته نشویم.

 16-اجازه انجام بازی با دستانشان را به آنها بدهیم: وقتی زمان گوش کردن به صحبتها یا درس خواندن است اجازه بدهیم با دستان خود کارهایی انجام دهند(مثل بازی با مداد یا خودکار،تا کردن ورق،ضربه زدن به توپ با دست و پا و...)تا انرژی مضاعف آنها همزمان تخلیه شود.

 17- لبخند هدیه شما به او باشد: با هر ترفندی که می توانید با او شوخی کنید(شوخی های ساده) سعی کنید لبخند را به او هدیه کنید که همین کار به ظا هر ساده باعث کاهش تنش های روانی و کشمکش های درونی وی می شود

 18- رفتارهای درستش را تقویت کنید:کارهای خوبش را بزرگ نمایی کنید و سعی کنید به او بیاموزید که همه چیز در سایه آرامش و منطق به دست می آید،رفتار های مناسبش را بی پاداش نگذارید تا برای تکرار این رفتار اهرم خوشایندی را احساس کند.

 19-به او نشان بدهید چه توقع رفتاری از او دارید: وقتی بچه ها بدانند که والدین از آنها چه توقع رفتاری دارند و ما نیز خواسته های آنها را درک کنیم. وقتی آنها پیش بینی عکس العمل ما را در مقابل رفتارشان بتوانند حدس بزنند می توانند رفتار خود را انتخاب کنند و ما نیز مطمئناً می توانیم به آنها اعتماد کنیم.

 20- شیوه رفتارتان را در مقابل بد رفتاری او تغییر دهید و تنبیه های معقول در نظر بگیرید: در برابر بچه هایتان از تنبیه هایی استفاده کنید که به آنها بیاموزد که در برابر اعمال و رفتارشان مسئول اند بچه ها با تنبیه های معقول به خوب زندگی کردن تشویق می شوند.این تنبیه ها می توانند شامل محدود کردن و کوتاه کردن زمان های بیرون بودنشان باشد. فراموش نکنید وقتی از دستشان عصبانی هستید به هیچ عنوان آنها را تنبیه نکنید . 

هر کاری که می شود انجام دهیم تا کمکی به رشد اعتماد به نفس آنان باشد، اجازه بدهیم کارهای شخصی خود را با نظارت نا محسوس ما خودشان انجام دهند و از این کار ها لذت ببرند و بفهمند که در حال رشد هستند.

و اما مطلب آخر:

بیائیم قبل از هر تصمیم به وظایف خود در قبال کودکانمان خوب فکر کنیم میزان حق آنها را در قبال پدر و مادر بودنمان مشخص کنیم. ببینیم چقدر برای آنها زمان مفید می گذاریم آیا آنها به اندازه کافی در روز با ما هستند تا نیازی به خود نمایی بیش از حد در اندک زمان با هم بودن نداشته باشند .

آنها را از فضای زندان وار گونه آپارتمانها خارج کنیم تا انرژی نوجوانی خود را تخلیه کنند تا از در دیوار بالا نروند. محبت خود را به آنها نشان دهیم و این کار را در حد رفع تکلیف انجام ندهیم.

چقدر کودک می شویم تا همبازی آنها باشیم باید وقت و طاقت خرج کنیم تا این کارها را انجام دهیم

اصلاً تاکنون فکر کرده ایم اگر نمی توانستیم چرا اقدام به فرزنددار شدن کردیم !!!

امیدوارم همگی ما وقت کافی برای این امر داشته باشیم چون هر چقدر در این مقطع کم فروشی کنیم در مقطع بالاتر می بایست بابت راه نیامدنمان بدویم آنهم به صورت تند و نفس گیر !!
منابع:
-کاپلان&سادوک(جلد۲)

-راهنمای تشخیص آماری اختلالات روانی(DSM IV) 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد