خیلی وقتها هنگامی که به چیزی معتقد هستیم همان به سرمان می آید.
مثلا معتقدیم که بعد از هر خنده گریه هست . این باعث می شود که ناخود آگاه ما انرژی هایی از خود ساتع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد .
ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به آن هستیم بنابر این ما را به سمت گریه کردن می کشاند .
ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا می کنیم که در نهایت علت آنرا پیدا می کنیم (نا خودآگاه آنرا پیدا می کند ) و گریه می کنیم .
انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد .
احتمالا حتما برای شما پیش آمده که از محل و یا مکانی متنفر باشید و دوست نداشته باشید که به آنجا بروید این مسئله دقیقا به خاطر وجود انرژی های منفی موجود در آنجا است که روی شما تاثیر گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراری می شوید و هزاران پدیده دیگر که علت همه آنها انرژی است .
در مورد شانس هم همینطور است :
وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم .
فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند .
همین طور هم بدشانسی...
هر انسانی که معتقد است بسیار بد شانس است همیشه بدشانسی می آورد .
بین افرادی که می شناسیم خیلی ها را می بینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بد شانسی می آورند .
بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم .
بهر حال اگر هم هیچ تاثیری نداشته باشد این فایده را دارد که روحیه بهتری برای زندگی داریم و در خیلی از موقعیتها از اعتماد به نفس بهتری برخوردار خواهیم بود .
یکی از عوامل مهمی که موجب میشود تا کودک غذای خود را با میل و کامل بخورد، شور و شوق مراقب کودک است .
هر چه این شور و شوق زیادتر باشد، کودک میل بیشتری به غذا پیدا میکند .
مادری که در رژیم است، پدری که بعضی از غذاها را میخورد، و برخی را نمیخورد و از غذاها ایراد میگیرد، موجب میشود تا کودک نگرش مناسبی به غذا پیدا نکند .
خوردن قسمتهای خاصی از یک ماده غذایی، زیر و رو کردن غذا، جستوجو در ظرف غذا، همه و همه رفتارهای ناپسندی است که کودک از پدر، مادر و مراقبین خود میآموزد .
این رفتارها در نهایت موجب میشود که لذت غذا خوردن در جمع خانواده کم شود و در نهایت کودک نیز با بیمیلی به غذا خوردن خود ادامه دهد .
مادر، پدر و مراقبین کودک باید با رفتارهای خود نشان بدهند که همه غذاها لذیذ، مهم و ارزشمند هستند .
تنوع مواد غذایی جدا از این که نیازهای مختلف جسمانی کودک را تامین میکند، بیاشتهایی او را هم رفع میکند .
هر روز میتوان مواد صبحانه، ناهار و یا شام را تغییر داد . این که هر روز صبح کودک شیر و نان بخورد، طبیعی است که موجب بیاشتهایی او میشود . برای مثال میتوان یک روز کره، روز دیگر پنیر و در روزهای دیگر، تخممرغ، آبمیوه، عسل و . . . در صبحانه کودک گذاشت .
بعضی از پدرها و مادرها چون خودشان به عنوان مثال هویج و یا کدو دوست ندارند، این مواد را به کودکان نیز نمیدهند .
انواع سبزیها برای کودک مفید است و از همه آنها میتوان در غذاهای مختلف استفاده کرد .
به دلایل مختلف، گروهی از کودکان بعضی از مواد غذایی را دوست ندارند .
ممکن است کودکی سیبزمینی، هویج، یا لوبیا را دوست نداشته باشد .
مراقب کودک باید دقت کند که آیا این دوست نداشتن یک عادت غلط استیا واقعا میل به خوردن آن ندارد .
اگر پس از بررسیهای دقیق متوجه شدید که کودک یک ماده غذایی مثلا سیبزمینی را دوست ندارد، بهتر است از دادن آن ماده غذایی برای مدتی صرف نظر کنید و کودک را مجبور به خوردن آن نکنید .
برای مثال کودکانی که از برنج زیاد استفاده میکنند بدنشان کمتر به سیبزمینی پخته نیاز پیدا میکند . یا کودکانی که زیاد گوشت میخورند کمتر از لوبیا استقبال میکنند .
در حقیقت نیاز آن ماده غذایی به شکل دیگری تامین میشود .