گروه خونی O :
صادق، خوشبین و پر انرژی هستند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.
برای رسیدن به هدف قدرت و تحمل خوبی دارند.
اگر در میانه راه به بیهوده بودن کاری که در حال انجامش هستند پی ببرند، خیلی راحت آنرا رها می کنند.
درباره ی گذشته مثبت اندیشند، لذا چندان افسوس گذشته را نمی خورند.
به مسائل مادی اهمیت می دهند.
آرام و باثباتند و در برابر صداقت بسیار حساسند.
رک و صریح نظراتشان را بیان می کنند.
می توانند از جزئیات براحتی صرفه نظر کنند.
غالباً از رهبری کردن خوششان می آید و معمولاً از قدرت تمرکز خوبی برخوردارند.
گروه خونی A :
محتاط در تصمیم گیری، بدبین و بسیار حساس هستند و مایلند مسائل را به دو گروه سیاه و سفید تقسیم کنند.
به قوانین و استانداردهای اجتماعی بسیار اهمیت میدهند.
از تحمل و صبر بالایی برای انجام کارهای فیزیکی و رقابتی برخوردارند.
به آینده بسیار بدبینند و براحتی می توانند ظاهر آرامی از خودشان نشان دهند، حتی اگر عصبانی باشند.
به نظرات دیگران بسیار اهمیت می دهند.
اگر قلبشان بشکند، به سختی التیام می یابد.
آنها بسیار مسئولند و همواره خطی بین کار و تفریح میکشند.
آنها معتقدند که در مسائل دینی و اخلاقی می توان به کمال رسید.
ترجیح می دهند از سرگرمی هایی بهره ببرند که از فشار عصبیشان بکاهد.
گروه خونی B :
براحتی از دیگران دستور نمی گیرند.
سریع تصمیم گیری می کنند، قابل انعطافند و چندان به قوانین اهمیت نمی دهند.
به مسائل علمی و اکتشافات علاقه فراوانی دارند.
چندان صبور به نظر نمی رسند و از کارهای رقابتی خوشان نمی آید.
معقول و خونسردند و درعین بامزگی، بسیار خجول هستند.
از بیان ایده های جدید نمیهراسند.
از مورد انتقاد قرار گرفتن ترسی ندارند.
از انجام کاری به مدت طولانی خسته و دلزده نمی شوند.
براحتی می توانند خاطرات گذشته را فراموش کنند.
خلاق و مبتکر بوده و بین کار و تفریح نمی توانند مرزی قائل شوند.
گروه خونی AB :
رومانتیک و احساساتی هستند و به شدت فعالند.
در تجزیه و تحلیل مسائل بسیار ماهرند.
در نقد موضوعات مختلف بسیار منصف اند.
درموقع لزوم نمی توانند سریع تصمیم بگیرند.
برای سخت کار کردن و صبور بودن باید سعی کنند.
درباره ی گذشته بسیار حساسند و از قدرت فهم بلایی برخوردارند.
چندان مسئولیت پذیر نیستند.
خونسردند اما در برخورد با مسائل غیرمنتظره خیلی زود نگران می شوند.
حالات روحی آنها خیلی سریع تغیر می کند.
می توانند در آنِ واحد چند کار را با هم انجام دهند و از کارهای هنری بسیار خوششان می آید.
سن یک سالگی ، سنی است که کودک شما زبان باز می کند.
راهکارهای سادهای در جهت تقویت مهارتهای گفتاری کودکان وجود دارد که در این جا به تعدادی از آنها اشاره شده است.
نقطه عطف دوران کودکی فرزندتان زمانی است که او اولین کلمه را بر زبان میآورد و این زمان دوست داشتنی ، در آلبوم کودکتان ثبت شده و جزء یکی از خاطرات فراموش نشدنی زندگیتان به حساب میآید و اما گاهی ممکن است حرف نزدن کودکان نوپا باعث نگرانی والدین شود.
به عقیده یکی از متخصصین ، بسیاری از والدین ابراز نگرانی میکنند که آیا پیشرفت زبانی فرزندانشان معمولی به نظر میرسد! در حالی که بیشتر اوقات اضطراب آنها بیهوده و بیاساس است.
بطور طبیعی ، زمان زبان باز کردن در کودکان بسیار متفاوت است. بیشتر کودکان ، حتی آنهایی که بطور ذاتی ساکت هستند، بالاخره در این محدوده زمانی زبان باز میکنند. در حالی که تعدادی از بچههای ۱۲ ماهه چند کلمه ساده ، مانند مامان ، بابا ، بالا و دد ، که کلماتی مشترک در بین اکثر بچهها است، میتوانند بگویند. اما کودکانی هم هستند که تا سن ۱۵ تا ۱۸ ماهگی نمیتوانند صحبت کنند. به نظر دکتر رسکورلا , کودکان بین ۱۳ تا ۱۸ ماهگی اولین کلمه را میگویند.
هنگامی که کودکان به سن ۲ سالگی میرسند، در حدود ۷۰ درصد آنها ۵۰ تا ۲۵۰ کلمه را بر زبان میآورند، که معمولا کلماتی مانند اسمها ، فعلها و صفات هستند و همچنین میتوانند کلمات را کنار یکدیگر قرار دهند و جملات دو یا سه کلمهای بسازند مانند:(شیر میخوام، هاپو بازی کنیم). به ندرت هم کودکانی هستند که بتوانند جملات پیچیدهتری بگویند مثل ، بابا کی مییاد به خونه تا باهاش توپ بازی کنم؟
تعداد قابل ملاحظهای از کودکان ، در حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد ، در این سن از لحاظ گفتاری از دیگران عقبتر هستند. اگر کودک شما در ۲ سالگی کمتر از ۵۰ کلمه میگوید و یا نمیتواند جملات دو کلمهای بسازد، از جمله کودکانی است که دیر به حرف میافتند. به عقیده دکتر رسکورلا ، دیر به حرف افتادن کودکان زنگ خطری به حساب نمیآید ولی بخصوص در مورد بچههای ۵ ساله بهتر است که موضوع را با پزشک کودک در میان بگذارید.
نگران کنندهتر از همه عقب ماندگی در مورد فهمیدن گفتار و یا آنچه که فرزندتان درک میکند، میباشد.
یکی از کارشناسان میگوید: بیشتر کودکان یک ساله میتوانند دستورات ساده را عمل کنند. به عنوان نمونه ، کفشت را پیدا کن. اگر فرزند ۱۸ ماهه شما به نظر میرسد که بعضی چیزها را نمیفهمد، بهتر است که با دکتر او مشورت کنید.
اگر حرفهای کودک شما برای همگان غیر از شما نامفهوم است. اصلا نگران نشوید. یکی از متخصصان با مطالعه بین بچههای ۱۸ ماهه برآورد کرده است که تنها ۲۵ درصد از آنچه که فرزندتان میگوید، میتواند برای دیگران قابل درک باشد. (در مقابل نیز شما فقط ۹۵ درصد از صحبتهای او را متوجه میشوید). در آخر دکتر رسکورلا اضافه میکند: توانایی صحبت کردن در میان کودکان متفاوت است، تا ۳ سالگی نگران حرف زدن فرزند خود نباشید.
اگر کودک شما میگوید:
شما نگوئید:
شما بگوئید:
والدین در پیشرفت زبانی کودکانشان نقش کلیدی دارند. دکتر استیو برمن ، متخصص در پیشرفتهای زبانی و استاد دانشگاه در آمریکا میگوید: تحقیقات نشان داده که در پیشرفت زبان دو بخش حیاتی حائز اهمیت است: تعداد کلماتی که کودک میشنود و دوم مقدار کمکی که از دیگران میگیرد. با تشویق و صحبت کردن بیشتر شما با کودکتان ، دایره لغات او گسترش مییابد.
به عقیده یکی از کارشناسان: هر کاری که کودک شما انجام میدهد، از لباس پوشیدن گرفته تا خوابیدن، فرصت خوبی برای استفاده از کلمات است. یک داستان دنبالهدار ، همراهی کردن با اشاره ، لباست این جاست، سرت را بالا کن ، لغات جدیدی را در ذهن او میسازد و همچنین نشان میدهد که هر چیزی ، اسمی دارد.
از زمانی که کودکان قبل از حرف زدن با دانش حرکات آشنا میشوند، صحبت کردن به صورت آهنگین و با حرکات دست بازی کردن برای آنها بسیار سودمند و مفید است. مانند: با دست مثل عنکبوت راه رفتن یا حرکات دایرهوار چرخهای اتوبوس. کلپرلژنژ کارشناس کودکان زیر سه سال میگوید: معمولا بچهها بیشتر کلماتی را که در ترانهها میشنوند را به آسانی به خاطر میسپارند.
دکتر رسکورلا میگوید: وقتی که فرزند نوپای شما بعضی چیزها را خود به خود میگوید، آن لغت را به کلمات دیگرش اضافه کنید. به عنوان نمونه ، اگر او ، توپ ، میگوید به او بگوئید: توپ قرمز یا توپ بزرگ. این راهکار نه تنها دامنه لغات او را افزایش میدهد، بلکه به او یاد میدهد که کلمات را ترکیب کند.
کودک شما باید بداند که هر چیزی اسمی دارد و همچنین میتواند با استفاده از همین اسامی ارتباط برقرار کند. کتابهای مصور برای نشان دادن و نامیدن اسامی بسیار مفید است. کودک از سن ۱۲ تا ۱۵ ماهگی ، به اسمهای ساده متکی است. در ۱۵ تا ۱۹ ماهگی کلماتی مانند فعل دویدن ، خوردن یا نشستن یا صفاتی مثل بنفش ، کوچک و سرد به لغات او افزوده میشود. پیش از درخواست او پاسخ ندهید (مثل تیری که از تفنگ رها شود). به فرزندتان اجازه دهید تا نیازهایش را قبل از این که شما بپرسید ، بیان کند.
اگر اغلب پس از بیدار شدن از خواب تشنه است، فورا برای او آب نیاورید. بلکه در عوض اجازه دهید تا او از شما بخواهد، سپس بگوئید: تشنه هستی! الان برایت کمی آب میآورم. تمرین کنید و باز هم تمرین و تمرین. به فرزندتان اجازه دهید تا در هر فرصت مناسب از مهارتهای زبانیاش، بخصوص با هم سن و سالهایش استفاده کند. به عقیده یکی از کارشناسان: وقتی که کودک شما میبیند که بچههای دیگر صحبت میکنند، او نیز برای حرف زدن با دیگران تشویق میشود. بعضی از کارشناسان گفتاری معتقدند که استفاده از پستانک ، شیشه شیر و لیوانهای دردار که باعث مکیدن به مدت طولانی میشوند، باعث نوک زبانی بچهها شده و ممکن است حروف س و ز را ناجور تلفظ کنند.
تحمل کنید و صبور باشید.
یکی از متخصصین میگوید: زمانی که کودکان دنبال کلماتی هستند که میخواهند بیان کنند، فرصت دهید، اگرچه معمولا برای والدین خسته کننده است. همچنین از پریدن بین حرفهای کودکان جهت کامل کردن جملاتشان خودداری کنید. با این کار به آنها فرصت میدهید تا از کلمات ذهنی خود استفاده کنند و شما تواناییهای آنها را باور خواهید کرد و این راه بهترین تشویق و ترغیب در همه مراحل است.
وضعیت روانی مادر اثری عمیق بر کودک زاده نشدهاش دارد.
۱) ورزش، تمرکز و تمرین آرامش و تمرین تنفس عمیق نه تنها در کاهش استرس بارداری مؤثرند بلکه به راحتی زایمان هم کمک میکنند.
2) نداشتن خواب کافی، نداشتن تغذیه مناسب و اندوهگین بودن خودشان عوامل استرس زا به حساب میآید و شما را مستعد آسیب در برابر هر استرس حتی کوچک میکنند. بنابر این مراقب خواب و تغذیه خود باشید و زیاد مواد کافئیندار نخورید.
3) امیدوار باشید و نگرش مثبت به وقایع داشته باشید. دیدگاه شما به عوامل استرس زا میتواند تاثیر آنها بر شما را کم و زیاد کند. اگر امیدوار باشید، بر استرس بهتر غلبه میکنید.
4) بچهدارشدن بزرگترین تغییر زندگی شماست و ممکن است برای اینکه با این تغییر کنار بیایید نیاز به حمایت فامیل و دوستان داشته باشید. بنابر این حتی قبل از تولد نوزاد از اطرافیان خود برای مواجهه با استرس کمک بخواهید.
5) اگر بعد از بهکار گرفتن تمام این روشها استرس داشتید به روانشناسان و روانپزشکان مراجعه کنید.
کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند: مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.
کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد: احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.
کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند: احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.
کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند: به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.
کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند: احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.
کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند: در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.
کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند: این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.
اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید: احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.
اما اگر درشت مى نویسید: این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.
اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد: فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.
اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد: آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.
اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید: احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.
کسى که کلمات را با فاصله و باز باز مى نویسد: خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند.
گاهی فشار عاطفی کودک نتیجه آن است که پدر و مادر از او انتظاراتی دارند که بیش از توانایی او میباشند و کودک چون از برآوردن این انتظارات عاجز میماند، خود را گناهکار و نالایق پندارد و گاهی نیز این امر نتیجه آروزها و هدفهایی است که خود طفل دارد. اگر نتواند به آروزها و هدفهای خود برسد، خود را بیکفایت تصور کرده و دچار ترس و اندوه و دلواپسی میشود.